صبارمان

پیام مدیر سایت :

رمان جدید عشق درد ناک پارت سوم

عشق دردناک 3


نشست سرجاش و با جذبه گفت :

اهان حالا شد ....

بزور لقمه ی دیگری رو به دهانم حواله کردم

 ساکت بود و فقط زل زده بود به من

 سرمو به طرفش برگردوندم و اروم و با خجالت گفتم:اقای کوه ...

نویسنده :
تاریخ انتشار : چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت: 3:54
تعداد بازديد : 134
رمان جدید عشق دردناک پارت اول

هندز فری رو از تو گوشام دراوردم...

صدای دادوفریاد جوادو بابا فک کنم تا ده کوچه اونور ترم می رفت...

دیگه تو این خونه داشتم جون 

به لب می شدم...

همه چی شده بود پول...همه چی شده بود طلبکارای بابا...همه جا شده بود دعوا و فحش و فحش کاری...اینبارم مثل همیشه یکی از دعواهای بین جوادو بابا بود سر نمی دونم چند هزار پول..