رمان
عشق دردناک 2
چند دقیقه ای گذشت من هم بیکار بودم
و فقط درو دیوارو نگاه میکرد و تو دلم به عالم و ادم فحش میدادم
که دوباره اومد تو اندفعه تلفن دسش
بود :بیا بابا جونته ....
نویسنده : Admin
تاریخ انتشار : چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت: 3:46
تعداد بازديد : 1272
برچسب ها : رمان , رمان۹۹ , رمان جدید , کافه رمان , کلبه رمان , عشق درد ناک ۲ , رمان عشق درد ناک۲ , پارت دوم عشق درد ناک۲ , رمان کامل عشق درد ناک ,