دانلود رمان های
گلچین زیبا طنز،عاشقانه،پلیسی و....
پیام مدیر سایت :
دانلود رمان های
گلچین زیبا طنز،عاشقانه،پلیسی و....
اول
نام رمان : دختری از دیار ناشناخته
نام کاربری نویسنده:
@ma_ahdi4
ژانر:تخیلی فانتزی عاشقانه
خلاصه:
دخترک قصه ما محکومه ..... محکوم به ابدی بودن محکوم به ترس ......
محکوم به تنهایی......دختری که بین دخترای هم سن و سالش یه ناشناختس......مثل اجدادش ....
دختری که از وقتی به دنیا اومد محکوم شد ......
فقط در این میان ماری مهربون بود که اونو نگه داشت و نذاشت بیشتر از این رنج بکشه .....
زندگی دخترک خوب بود مثل بقیه ...نمیخواست بهترین باشه فقط میخواست عادی باشه مثل بقیه.....
دخترک فراموش کرده بود ناشناختس تا اینکه مجبور شد برای تحصیلات دوره دبیرستانش به شهر بره.....
دوری از ماری و ساوان عذابش میداد ......
شب های مدرسه ترسناک بود................ پر از کسایی که ادعا میکنن عادین ولی عین دخترک نقاب زدن ......
نقاب هایی با طرح انسان .....ولی ظاهر هایی از جنس گرگ و خون آشام...
مگا رمان mega-rooman
پیرزن با ناراحتی به کودک در دستش نگاه میکرد عجیب بود نوزاد در این سرما اصلا گریه نمیکرد و سعی داشت با دستان کوچکش صورت چرکین پیرزن را لمس کند .
آرام آرام به داخل خانه امد به محض اینکه پایش را داخل خانه گذاشت کلاغش شروع کرد .
_اوووه ماری این چیه . قار قاار بیارش جلو .
ماری _ اه ساوان بس کن صدات هنوز تو گوشمه مگه صد بار نگفتم وقتی جز منو تو تو این اتاق هست حرف نزن هان ؟
ساوان_ واای ماری کوتاه بیا این بچه گربه چه میفهمه ما چی میگیم .
خلاصه رمان :
در مورد دختر شاد و سرزنده ای به اسم نادیا هست
که البته نانادی صداش میکنن همه و خدای تقلبه.
کل چهار سال دبیرستان رو با تقلب به انتها رسونده و دریای راههای تقلبه و انقدر حرفه ای که تا به حال سابقه تقلب گرفتنه ازش رو هیچ بنی بشری به چشم ندیده
اما از بد روزگار بالاخره دستش برا یه نفر رو میشه و این سراغاز یه تنفر عمیق و شاید در انتها عشقی بزرگ و پر از تجربه های ریز و درشتی که بالاخره ببینیم تقلب توانگر کند مرد را یا نکند!!!
خلاصه کتاب رمان خواهر شوهر اثر محدثه فارسی :
داستان ما راجع به دو نفره ؛ دو نفر که با تمام قدرتشون سعی دارن دو نفر دیگه با هم ازدواج نکنن !
عشق دردناک 5 ( قسمت آخر )
- نه ... چیزی نیست ....
بی توجه از کنار من رد شد و رفت بالا ! چه احساسات قابل توجهی از خودش بروز داد !!!!
نمی دونم چرا ته دلم احساس نگرانی می کردم .
خواستم برم بالا اما جلوی خودمو گرفتم ....
عشق دردناک 3
نشست سرجاش و با جذبه گفت :
اهان حالا شد ....
بزور لقمه ی دیگری رو به دهانم حواله کردم
ساکت بود و فقط زل زده بود به من
سرمو به طرفش برگردوندم و اروم و با خجالت گفتم:اقای کوه ...
رمان
هندز فری رو از تو گوشام دراوردم...
صدای دادوفریاد جوادو بابا فک کنم تا ده کوچه اونور ترم می رفت...
دیگه تو این خونه داشتم جون
به لب می شدم...
همه چی شده بود پول...همه چی شده بود طلبکارای بابا...همه جا شده بود دعوا و فحش و فحش کاری...اینبارم مثل همیشه یکی از دعواهای بین جوادو بابا بود سر نمی دونم چند هزار پول..
وقتی انسان را داخل قبر می گذارند قبل از نکیر و منکر، فرشته ای به نام رومان داخل قبر می شود و از اعمال و کردار او سوال می کند. بعد از او نکیر و منکر داخل می شوند و از اعتقادات او
قلم حمیرا خالدی
میان من و تو فاصله هاست… فاصله بین عقایدهایمان، فرهنگ هایمان؛ فاصله بین شهر و کشور هایمان، اما… این فاصله شامل دل هایمان نمی شود؛ دل هایمان به هم نزدیک است، حتی اگر من و تو در دورترین نقاط دنیا دور از هم باشیم.
عشق که فاصله ها را نمی فهمد، دل که دوری ها را نمی فهمد. دل می تپد به عشق تو… تنگ می شود برای تو…
این دل من تنها این را می داند که