رمان طنز شوهرخواهر

پیام مدیر سایت :

رمان طنز شوهرخواهر

خلاصه کتاب رمان خواهر شوهر اثر محدثه فارسی :

داستان ما راجع به دو نفره ؛ دو نفر که با تمام قدرتشون سعی دارن دو نفر دیگه با هم ازدواج نکنن !

یه خواهر شوهر بدجنس و یک برادر زن حیله گر و اما دو تاشون در حد مرگ تخس و شیطون !

در قسمتی از این رمان طنز می خوانیم :

… بعد پنج دقیقه بالاخره صدام در اومد و بلند زدم زیر گریه ، پرستار کنجکاو به من و پلیس نگاه می کرد ، زن پلیس هیچی نمی گفت و فقط آروم نگاهم می کرد ، جوری گریه می کردم که انگار عزادارم .

هق هق می کردم و دست و پام می لرزید ، کیان رو دم در دیدم ، مظلوم و نگران به من نگاه می کرد .شاید حدود یک ربع بلند گریه کردم که آروم آروم صدام پایین اومد و لرزش بدنم کم و کم تر شد ، یه طرف صورتم که کلا می سوخت ، پلیس لبخند زد
– خالی شدی ؟

چیزی نگفتم و نگاهم رو گرفتم ، صدای پاهاش رو شنیدم که داره از اتاق بیرون میره ، نگاهم به دیوار بود و اشک می ریختم ، تمام فکرم می رفت به چند لحظه پیش و اتفاقی که یهویی و ناباورانه برام افتاده بود .
یاسی جون همیشه می گفت که اتفاق خبر نمی کنه ، حق با اون بود .

من دختری بودم که همیشه فکر می کردم اتفاقای بد برای دیگران نه من ، نمی دونستم یه روزی این بلا ممکنه سره خودم بیاد . اشک هام کم کم بند اومد ، آروم شدم و ساکت به یه جا زل زدم ، نمی دونم زمان چقدر گذشت که در به شدت باز شد
لینک دانلود به زودی..
بخش نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش